از آنجا كه ستارهها به محور ستاره قطبي در آسمان ميچرخند، در نيمكرهٔ شمالي زمين ستارهٔ قطبي با تقريب بسيار خوبي (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافيايي (و نه شمال مغناطيسي) را نشان ميدهد؛ يعني اگر رو به آن بايستيم، رو به شمال خواهيم بود.
براي يافتن ستارهٔ قطبي روشهاي مختلفي وجود دارد:
به وسيلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اكبر»: صورت فلكي دبّ اكبر شامل هفت ستارهاست كه به شكل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستاره آن تشكيل يك ذوزنقه را ميدهند، و سه ستارهٔ ديگر مانند يك دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفتهاند. هر گاه دو ستارهاي كه لبهٔ بيروني ملاقه را تشكيل ميدهند (دو ستارهٔ قاعده كوچك ذوزنقه؛ لبهٔ پيالهٔ ملاقه؛ محلي كه آب از آنجا ميريزد) را [با خطي فرضي] به هم وصل كنيم، و پنج برابر فاصله ميان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهيم، به ستاره قطبي ميرسيم.
به وسيلهٔ مجموعه ستارههاي «ذاتالكرسي»: صورت فلكي ذاتالكرسي شامل پنج ستارهاست كه به شكل W يا M قرار گرفتهاند. هرگاه (مطابق شكل) ستارهٔ وسط W (رأس زاويهٔ وسطي) را حدود پنج برابرِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستارههاي اطراف» به سوي جلو ادامه دهيم، به ستارهٔ قطبي ميرسيم.
از آنجا كه ستارهها به محور ستاره قطبي در آسمان ميچرخند، در نيمكرهٔ شمالي زمين ستارهٔ قطبي با تقريب بسيار خوبي (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافيايي (و نه شمال مغناطيسي) را نشان ميدهد؛ يعني اگر رو به آن بايستيم، رو به شمال خواهيم بود.
براي يافتن ستارهٔ قطبي روشهاي مختلفي وجود دارد:
به وسيلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اكبر»: صورت فلكي دبّ اكبر شامل هفت ستارهاست كه به شكل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستاره آن تشكيل يك ذوزنقه را ميدهند، و سه ستارهٔ ديگر مانند يك دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفتهاند. هر گاه دو ستارهاي كه لبهٔ بيروني ملاقه را تشكيل ميدهند (دو ستارهٔ قاعده كوچك ذوزنقه؛ لبهٔ پيالهٔ ملاقه؛ محلي كه آب از آنجا ميريزد) را [با خطي فرضي] به هم وصل كنيم، و پنج برابر فاصله ميان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهيم، به ستاره قطبي ميرسيم.
به وسيلهٔ مجموعه ستارههاي «ذاتالكرسي»: صورت فلكي ذاتالكرسي شامل پنج ستارهاست كه به شكل W يا M قرار گرفتهاند. هرگاه (مطابق شكل) ستارهٔ وسط W (رأس زاويهٔ وسطي) را حدود پنج برابرِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستارههاي اطراف» به سوي جلو ادامه دهيم، به ستارهٔ قطبي ميرسيم.